تو اين ٦ سالي كه دانشجو بودم خيلي از دانشگاه هاي تهران و شهرستان ها رو سر زده بودم به مناسبت هاي مختلف از جمله ديدار دوستان ولي امروز واسه اولين بار به بهانه شركت در همايش سد و تونل رفتم داخل دانشگاه تهران…خودم هم تعجب كردم كه چرا تا حالا اينجا نيومدم، آخه يه سري افراد در دوران دانش آموزي هم ميان اينجا(البته دانشكده فني بالا و بقيه رو رفته بودم)… بايد منتظر دو نفر ديگه از همكارا مي موندم، واسه همين يه چرخي تو محيط زدم، اطراف دانشكده فني، حقوق و هنر!!!…
راستش از بزرگ بودنش خوشم نيومد، يعني من كه عادت دارم وارد دانشگاه ميشم با همه (يعني همه ها، از حراست گرفته تا رييس دانشكده) سلام و عليك كنم، حس كردم خيلي بده كه دانشجوهاي اينجا عادت دارن افراد غريبه ببينن و بي تفاوت رد شن و برن تا برسن به دوستاشون…به قول همكارمون كه اتفاقا فارغ التحصيل همين دانشگاه تهران هم هست، داخل كه مياي با بقيه شهر فرقي نميكنه به جز ميانگين سني افراد…
ولي با اين همه نشستن رو نيمكت هاي قديمي و نگاه كردن به محيطي كه زماني خيلي از بزرگان علم و هنر و ادب توش بودن حس و تجربه جالبيه…
اتفاقا يادمه يكي دو ماه پيش ا. هم كه با يك سري از دوستاش رفته بودن كه تحقيقشون رو در تعطيلات تابستان به استادشون بدن تو دانشگاه تهران، اومد همين حس رو داشت و متعجب بود كه دوستاش برخلاف اون از ساختمان هاي قديمي دانشگاه خوششون نيومده بود!!!…
به نظرم حداقل بر دانشجوها واجبه كه براي يك بار هم كه شده از اولين دانشگاه ايران بازديد كنن…

پ.ن.:
آخر مهر بايد نتيجه درس سمينار رو ارائه بدم و همچنان درگيرم و شلوغ!!!…